کد خبر : 4972
تاریخ انتشار : یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 - 8:35

سرمایه شما در سرمایه گذاری، سرمایه شما نیست!

سرمایه شما در سرمایه گذاری، سرمایه شما نیست!

به نام خدا، سلام، علی صابریان هستم امروز می‌خواهم در مورد موضوعی صحبت کنم که برای خود من هم جالب است و خیلی از آن دارم استفاده می‌کنم در بازار. موضوع امروز جمله‌ای به نام این که سرمایه شما در سرمایه گذاری، سرمایه شما نیست! این جمله به چه معناست؟ و چه مفهمومی دارد؟ قبل از اینکه معنای این جمله را به شما بگم می‌خواهم به شما درمورد یک مهندس مکانیک توضیح بدهم و می‌خواهم در مورد یک مهندس مکانیک یک داستان برای شما بگویم. یک کارخانه بسیار بزرگ تولیدی مهندس مکانیکی داشت که سی سال سابقه داشت در این کارخانه و بعد از سی سال بازنشست می‌شود و کارخانه را ترک می‌کند. روزی دستگاهی در کارخانه خراب می‌شود و تمام مهندسان جوانی که در کارخانه هستند مشکل را از زوایای مختلف برسی می‌کنند و راه حل این مشکل و شروع کار این دستگاه را پیدا نمی‌کنند و کار خانه متوقف شده است به واسطه اینکه این دستگاه تعمیر نمی‌شود. سعی می‌کنند از بهترین و باهوش ترین دانشجویان رشته مکانیک دعوت کنند که بیایند این مشکل را حل کنند، از بهترین اساتید رشته مکانیک خواهش می‌کنند که بیایند و این مشکل را حل کنند ولی کسی نمی‌تواند این مشکل را حل..

به نام خدا، سلام، علی صابریان هستم امروز می‌خواهم در مورد موضوعی صحبت کنم که برای خود من هم جالب است و خیلی از آن دارم استفاده می‌کنم در بازار. موضوع امروز جمله‌ای به نام این که سرمایه شما در سرمایه گذاری، سرمایه شما نیست! این جمله به چه معناست؟ و چه مفهمومی دارد؟ قبل از اینکه معنای این جمله را به شما بگم می‌خواهم به شما درمورد یک مهندس مکانیک توضیح بدهم و می‌خواهم در مورد یک مهندس مکانیک یک داستان برای شما بگویم. یک کارخانه بسیار بزرگ تولیدی مهندس مکانیکی داشت که سی سال سابقه داشت در این کارخانه و بعد از سی سال بازنشست می‌شود و کارخانه را ترک می‌کند. روزی دستگاهی در کارخانه خراب می‌شود و تمام مهندسان جوانی که در کارخانه هستند مشکل را از زوایای مختلف برسی می‌کنند و راه حل این مشکل و شروع کار این دستگاه را پیدا نمی‌کنند و کار خانه متوقف شده است به واسطه اینکه این دستگاه تعمیر نمی‌شود. سعی می‌کنند از بهترین و باهوش ترین دانشجویان رشته مکانیک دعوت کنند که بیایند این مشکل را حل کنند، از بهترین اساتید رشته مکانیک خواهش می‌کنند که بیایند و این مشکل را حل کنند ولی کسی نمی‌تواند این مشکل را حل کند و مشکل باقی می‌ماند. رئیس کارخانه می‌گوید:

آقایی که قبلا مسئول این دستگاه بوده و بازنشست شده را بخواهید بیاید تا شاید او بتواند کاری کند. مهندس مکانیکی که سی سال با این دستگاه کار کرده بود و بازنشست شده بود می‌آید و شروع می‌کند به نگاه کردن دستگاه و چند ساعتی با دستگاه در حال کار کردن بود تا مشکل را پیدا کند. بعد از آن یک گچ (گچ مدرسه) بر می‌دارد و روی قسمتی از دستگاه یک ضربدر می‌کشد و می‌گوید مشکل از اینجاست، این قطعه را تعمیر کنید، درست می‌شود و بعد می‌رود و نیز درخواست حق الزحمه پنجاه هزار دلار می‌کند. ایشون حدود چند ساعت کار کرده است روی این موضوع؟ پنجاه هزار دلار عدد بالاییست برای این موضوع. حسابداری شرکت جویا می‌شود و می‌گوید چنانچه ممکن است فاکتوری از کارها و هزینه‌های انجام شده را به ما بدهید. این مهندس مکانیک سی ساله در فاکتور می‌نویسد “یک دلار بابت گچ و چهل و نه هزار و نهصد و نود و نه دلار بابت اینکه کجا من برای شما با این گچ علامت زدم”. این نشان می‌دهد که چقدر تجربه مهم است، و این یعنی فرد تجربه خودش را و این که می‌دانسته دستگاه از اینجا خراب می‌شود را با یک مبلغ بسیار زیادی به آن کارخانه می‌فروشد. توی بازار بورس هم و هر بازار سرمایه گذاری دیگر هم شاید بزرگترین سرمایه یک فرد، کارخانه و شخص تجربیاتی است که کارمندان آن کارخانه دارند نه تجهیزات یک کارخانه، تجربیاتی که مدیر عامل یا تیم کاری دارند.

جمله‌ای است که به زیبایی می‌گوید:

Good the Sessions Comefrome Experience and Experience Comes from Bad the Sessions

به این معنا که تصمیمات درست، از تجربه و تجربه از تصمیمات اشتباه زاده شده‌اند. به این معنا که یک فردی که در بازار بورس، سهام، مسکن، طلا و ارز، تجارت و.. دارد سرمایه گذاری می‌کند، قطعا اشتباهات خیلی زیادی داشته است که این اشتباهاتش باعث شده است که الان در شرایط فعلی بتواند تصمیمات درستی بگیرد. یعنی این اشتباهاتی که در گذشته داشته است باعث ایجاد تجربه در آن شده است و آن تجربه باعث تصمیمات درست در فرد شده است. به فردی که در بازار بورس به عنوان مثال سرمایه گذاری می‌کند، هرچقدر علم داشته باشد و هرچقدر آموزش دیده باشد اگر چند صد معامله انجام نداده باشد، چند صد معامله ای که آگاهانه و با علم انجام داده و تجربیات خودش را مدون نکرده باشد و تجربیات خودش را برای خودش مکتوب نکرده باشد، قطعا در این بازار تجربه ای نخواهد گرفت. فردی که در بازار بورس سرمایه گذاری می‌کند باید مهاملات زیادی انجام بدهد و شکست‌هایش را ثبت کند و پیروزی‌هایش را ثبت کند و تبدیل کند به تجربه برای خودش. به عنوان مثال در مبحثی که من آموزش میهدم برای بورس در دوره نخبگاه، مباحث تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است، شاید صدها کتاب‌های تحلیل تکنینال با موضوعات مختلف وجود داشته باشد.

ده‌ها موضوع مختلف در تحلیل تکنیکال است که می‌شود با آن‌ها کار کرد، شاید صدها استراتژی مختلف در تحلیل تکنیکال است که می‌شود رو ی آن‌ها کار کرد. همین موضوع در تحلیل بنیادی در بازار بورس وجود دارد. اما کدام یک از این‌ها کارا است؟ کدام را باید کجا استفاده کنم؟ کدام برای بازار ما بهتر است؟ کدام برای شخص من بهتر است؟ کدام در شرایطی که بازار رکود دارد بهتر است؟ کدام در شرایطی که بازار در حال رشد بهتر است؟ ببینید تمام این‌ها بر می‌گردد به این که من چقدر تجربه داشته باشم، شاید یک فردی یک روش ساده سرمایه گذاری را آموزش ببیند و آن را بارها و بارها تکرار کند تا تجربیات مختلف در زمان‌های مختلف از آن بدست آورد. این فرد قطعا موفق تر از فردی است که راه‌های بسیار زیاد مختلفی را هر کدام یک بار، دوبار، سه بار امتحان می‌کند تا ببیند آیا نتیجه می‌دهد یا نمی‌دهد؟ اگر می‌خواهید در سرمایه گذاری موفق باشید و این سرمایه بزرگ (این تجربه) را بدست آورید باید این تجربه را بر یک آموزش (علم) سوار کنید. من باید یک علمی داشته باشم با یه روشی در بازار بورس کار کنم، خرید و فروش کنم و بعد این روش را آنقدر معامله انجام داده باشم و آنقدر سرمایه گذاری مختلف انجام داده باشم و آنقدر شکست‌های مختلفی را تجربه کرده باشم که تبدیل شود برای من هر شکست به یک تجربه که باعث شود معاملاتم در آینده موفق تر باشد.

پس یادمان باشد، کسی در بازار بورس (و هر بازار سرمایه گذاری دیگر) موفق خواهد شد در بلند مدت که بتواند تجربه بدست آورد در این بازارها بدون اینکه سرمایه اش را از دست بدهد. خیلی از افراد می‌آیند ریسک‌های بزرگی می‌کنند، چند تا عامل اول سرمایه از دست می‌دهند، و ازبازار سرمایه گذاری بیرون می‌روند. فردی که بتواند در این بازارها دوام بیاورد، ریسکش را کنترل کند و بعد از تعدادی معامله تجربه کسب کند. مثلا در بازار بورس اگر فردی با یک استراتژی صد تا معامله انجام دهد تقریبا تجربه بسیار زیادی خواهد داشت و با درصد موفقیت بالایی میتواند الباقی معاملات را با یک استراتژی انجام دهد. پس کاری که باید کنیم اول آموزش ببینیم، سرمایه گذاری درست در بازار بورس و روش‌های سرمایه گذاری و تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامانتال، مدل‌های مختلف آن‌ها، حالت‌های پیشرفت و… سپس شروع کنیم به اینکه در بازار ضررهای سنگینی نکنیم، شروع کنیم تجربه کسب کردن. یعنی برای ما تبدیل به یک بازی شود که من شروع به معامله می‌کنم و برای من سود و زیان مهم نیست، مهم درس‌هایی است که از این معاملات می‌گیرم. بعد از مدتی این بازی تبدیل می‌شود به یک فرد هوشمند در سرمایه گذاری، یک نخبه سرمایه گذاری که می‌داند از این استراتژی در شرایط مختلف چطور باید استفاده کند که بیشترین عامل موفقیت را داشته باشد.

امیدوارم همین امروز تصمیم بگیرید، اول آموزش ببینید و بعد تجربه را روی آن آموزش سوار کنید و مهمترین نکته بحث امروز ما این است که کسانی تجربه توی کار بدست می‌آورند که بتوانند بمانند و دوام بیاورند، اگر ریسک‌های بزرگی کنید و اگر صبر نداشته باشید، قطعا چه در بازار بورس چه هر بازار دیگری، در بلند مدت سود نخواهید کرد! کسی در بلند مدت در بازار سود می‌کند که تجربه بازار را بدست آورده باشد. به اصطلاح قدیمی‌های ما این که خاک آن کار را خورده باشد و تبدیل شده باشد به تجربه که بتواند از آن‌ها استفاده کند. ممنون که همراه من بودید. دوستدار شما، علی صابریان.

The post سرمایه شما در سرمایه گذاری، سرمایه شما نیست! appeared first on خانه سرمایه.

منبع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.